درباره عمل زیبایی پلک بالا و پایین چشم بیشتر بدانیم
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۸۵۶۵۲۴
ساعت 24-با افزایش سن، پوست اطراف چشم ما میتواند سنگین شده و بیافتد و منجر به دیدی ناقص یاحالت چهرهای خسته و ناراحت شود.بلفاروپلاستی یاعمل زیبایی پلک میتواند به اصلاح این مشکلات و همچنین رفع پف زیر چشم وجوانتر شدن چهره تان کمک کند!
آیا میتوانم کاندیدای مناسبی برای بلفاروپلاستی باشم؟
بهترین کاندیدا برای عمل بلفاروپلاستی، افراد سالمی هستند که پوست اضافی در بالای پلک دارند که چین طبیعی پلک بالا را پوشانده است یا بینایی آنها را مختل شده است، پلکهای بالا یا پایینشان پف کردهاند و یا پوست چروک خورده یاحلقههایی تیره (گودی) در زیر چشم دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این جراحی چگونه انجام میگیرد؟
بلفاروپلاستی را میتوان رویپلکهای فوقانی، پلکهای پایین یا هر دو انجام داد تا ظاهری سرحالتر یا جوانتری رابه فرد ببخشد. در حین جراحی پلک بالا، برشهایی در چین طبیعی پلک ایجادشده و پوست اضافه، ماهیچه و چربی اضافی برداشته میشود. در حین جراحی پلک پایین، برش معمولاً درست زیرمژهها ایجاد میشود و پوست و چربی اضافی برداشته شده و عضله پلک پایین سفت میشود. برای بستن تمام برشهای ایجاد شده در این عمل، از بخیههای بسیار ریز و ظریفی استفاده میشود. جراحی پلک پایینرا میتوان از داخل پلک پایین نیز انجام داد.
پس از جراحی چه انتظاری باید داشت؟
به نقل از متخصصان کلینیک تخصصی زیبایی رازی بعد از انجام هرگونه عمل در اطراف پلک چشمها، مراحلی وجود دارد که میتوانید برای به دست آوردن بهترین نتیجه و جلوگیری از بروز هرگونه مشکلی انجام دهید.
بعد از جراحی پلکها، ممکن است حداقل برای دو هفته تورم و کبودی(سیاهی دور چشم) را تجربه کنید، البته این مورد میتواند تا دو ماه ادامه داشته باشد. ممکن است در ساعات اولیه بعد از عمل، کمی ترشح یا خونریزی در محل عمل دیده شود که باید به خودی خود برطرف شود. اگر خونریزی ادامه یا افزایش یابد، حتماً به کلینیک یا پزشکتان تماس بگیرید. با قطع شدن بیحسی موضعی، پلکها احساس سفت شدن میکنند.
اگرچه درد بعد از عمل معمولاً خفیف است، اما اگر احساس درد و ناراحتی کردید، داروهای مسکن خفیفی مانند پاراستامول مصرف کنید. ممکن است گاهی اوقات درد تیرکشنده یا خارش زخم احساس کنید– این مورد در هنگام بهبودی محل عمل طبیعی است. معمولاً پماد آنتی بیوتیکی برای استعمال پس از عمل تجویزمیشود. این پماد را باید با دستهای تمیز و دو بار در روز به مدت (معمولاً) هفت روز استعمال کرد. این کار به جلوگیری از بروز عفونت کمک و بهبود زخم کمک می کند. بخیهها معمولاً در طی چند هفته خود به خود جذب میشوند اما در صورت ایجاد سوزش میتوانید زودتر آنها را بکشید. دورهی بهبودی بعد از این عملیک روند تدریجی است و جای زخم تا سه ماه به رنگ صورتی باقی میماند و پس از آن محو و بیرنگ خواهد شد. ناحیهی اطراف زخم ممکن است برای چند هفته یاچند ماه بیحس باشد. یک نوبت مراجعه به پزشک برای بعد از عمل برای شما در نظر گرفته خواهد شد.
بایدها
یک پد چشمی اغلب بعد از عمل روی چشم قرار میگیرد. این پد معمولاً با یک نوار یا باند روی چشم محکم میشود و چشم بایددر زیراین پد بسته باشد. اگر چشم را در زیر پد باز کنید، ممکن است باعث خراش روی سطح چشم شود، بنابراین سعی کنید وقتی پد روی چشمتان است، چشمتان را بسته نگه دارید. شاید نیاز باشدکه طبق دستورالعملهای داده شده پس از عمل، این پد را برای چند ساعت و یا تا روز بعد روی چشمتان قرار دهید. برداشتن این پد ساده است و تنها کاری که لازم است انجام دهید این است که نواری را که پد را نگه داشته است به آرامیبه عقب برگردانید. اگر در زیر پد، پوستههایی مشاهده کردید، زخم را با استفاده از آب جوشیدهی گرم با استفاده از یک تکه پنبه تمیز کنید تا پوستهها پاک شود و سپس آن محل را خشک کنید. از صابون استفاده نکنید. بعد از آن، یک لایه از پماد را روی ناحیه بمالید (بعد از عمل جراحی، پمادی به شما داده میشود که در منزل استفاده کنید). پکهای خنککنندهای که روی زخم استعمال میشوند، در کاهش تورم و کبودی بسیار مفید هستند. بنا برتوصیه پزشک، میتوانید پک یا کیسههای خنککنندهای (میتواند شامل پارچه پشمی سرد / نخود یخزده پیچیده شده در پارچه / تکههای یخ ریخته شده در کیسهی پلاستیکی و پیچانده شده در پارچه ی پشمی باشد) روی محل قرار دهید.
نبایدها
چند روز بعد از عمل جراحیاز ورزش شدید، خم شدن یا بلند کردن اجسام سنگین خودداری کنید زیرا اینکارهامیتوانند باعث خونریزی شوند. اگرچه میتوانید دوش بگیرید، اما از رسیدن صابون به محل زخمها خودداری کنید. پس از آن، محل زخمها را خشک کرده و لایهای از پماد بمالید. پلک یا ناحیه عمل جراحی را مالش ندهید زیرا بخیهها بسیارظریف هستند و ممکن است باز شوند.
آیا بعد از عمل بلفاروپلاستی، جای زخم معلوم و مشخصی باقی میماند؟
اکثر اوقات بعد از اتمام دورهی بهبودی، هیچ جای زخم معلوم و مشخصی باقی نمیماند. تمام برشهای هنگام جراحی در چینو خطوط طبیعی پوست ایجاد میشوند. اگر جای زخمی باقی مانده باشد، بسیار نامحسوس است و معمولاً کسی متوجه آن نمیشود.
نتایج عمل بلفاروپلاستی تا چه مدت دوام خواهند داشت؟
نتایج عمل بلفاروپلاستیدوام و ماندگاری بالایی دارند. در واقع، تعداد بسیار کمی از افراد به انجام مجدد این عمل نیاز پیدا میکنند. با این حال، با ادامهی روند طبیعی بالا رفتن سن، نتایج عمل ممکن است به مرور زمان اندکی تغییر کنند.
چقدر طول میکشد تا به ظاهر اصلی خودمان برسیم؟
در اکثر بیماران، بعد از حدود دو یا سه هفته،ظاهر اصلی خود بیمار شروع به نمایان شدن میکند. برخی از بیماران سریعتر از سایرین بهبود مییابند، زیرا بدن افراد به یکدیگر فرق میکند.
آیا بعد از عمل بلفاروپلاستی، میتوانم از لنزهای تماس استفاده کنم؟
حداقل دو هفته پس از عمل باید صبر کنیدتا بتوانید مجدداً از لنز استفاده کنید، زیراباید بگذارید تا چشمانتان بهبود یابد.
منبع: برنا
منبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۵۶۵۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نظربازی با اصفهانِ اردیبهشتی
ایسنا/اصفهان نویسندۀ سفرنامۀ «در کلمات هم میشود سفر کرد» داستاننویس و فیلمسازی است که از زیباییهای اصفهان در روایت سفرش به این شهر در هنگامۀ پاییز میگوید، اما حتی در این سفر پاییزی نیز خاطرۀ شیرین سفرهای اردیبهشتیاش به نصفجهان را به یاد میآورَد.
آدم باید خیلی بیذوق باشد که به اصفهان سفر کند، در دل طبیعت و باغات آن غرقه شود، میان معماری نابش از این سو به آن سو برود و تاریکروشنِ ادبیات و تاریخ این دیار را تجسم کند، اما شوری در وجودش هویدا نشود! در وجود این شهر شوریده همواره رازها و استعارههایی پنهان بوده است که شاید با دیدگان به نظر نیایند، اما حس میشوند، سرها را پرشور و دلها را حیران میکنند. آنهم نه به وقتی که شهر در بینقصترین روزگار خود به سر میبرد، بلکه در همین زمانۀ ما که مسافران، زایندهرود را کمآب یا بیآب میبینند، بیغشترین آثار معماری را زخمی و بیرمق در اسارت داربستها دیدار میکنند و در خیابانها یا کوچههای شهر هزاران چالهچوله و نازیبندگی خودنمایی میکند، باز هم دیدن اصفهان آدمی را به هیجان میآورد و همزمان آرامشی دلنشین به او میبخشد.
نمونۀ آن را باید در سفرنامۀ نهچندان معروف اصغر عبداللّهی از اهالی قلم کمنظیر جنوب ایرانمان، یعنی آبادان گرم و صمیمی یافت. عبداللّهی در همین روزگار ما به اصفهان میآید و در خاطرات سفرش موسوم به «در کلمات هم میشود سفر کرد» پا به این شهر میگذارد. او نیز برخی کموکاستیهای شهر اصفهان به چشمش میآید و آزارش میدهد، اما از یادداشتش به نصف جهان معلوم است که خیالش به پرواز درآمده و اشتیاقی یافته که بازتابش در قلم او یافتنی است.
گلچینان گلچینان به سمت چهارباغ
اصغر عبداللّهی، داستاننویس و فیلمساز، در این سفر که روایتش را به قلم میآورد، هنگامۀ پاییز است و از زیباییهای اصفهان در این موسم فراوان میگوید. اما او بارها به اصفهان پا گذاشته و چهار فصل آن را دیده است، و حتی در این سفر پاییزی نیز خاطرۀ شیرین سفرهای اردیبهشتیاش به نصف جهان را در یاد دارد و میگوید:
«اصفهان شهری نیست که در یک نظر و یک سفر کشف شود. اگر بهدلخواه مسافر اصفهانی، اردیبهشت هم ماه خوبی است برای نظربازی با شهری که پُر از تکههای کوچک نقاشیهای لاجوردی و فیروزهای است. هم آفتاب دارد، هم نمنم باران و نرمهبادی که از روی میوههای خوشطعم درختان کویری گذر کرده است.»
عبداللّهی از نویسندگان قدر و آگاه به ادبیات، تاریخ و فرهنگ ایرانزمین است. همین مسئله نیز بر منحصربهفردشدن داستان سفرش به اصفهان تأثیری مهم گذاشته است. او سفرنامهای دارد که مثل اصفهان جان و روحی در آن میتوان یافت. عبداللّهی در این گزارش سفرش به زیبایی از قدرت خیال و تخیل نویسندگی خود بهره میبرد و غالباً در دیدار با جایجای شهر به یاد اثری مکتوب در ادبیات یا تاریخ میافتد و به زیبایی با اصفهان کنونی پیوند میدهد که شاید از پس خاطر و نوشتار هرکسی بر نیاید.
این داستاننویس در همان ابتدای کار از خوانندهاش میخواهد که پیش از هر جاذبهای به دیدار چهارباغ برود: «سلانهسلانه یا به قول قجرها گلچینان گلچینان برو به به سمت چهارباغ» وقتی به چهارباغ میرسد، همزمان با دیدن این خیابان شگفتانگیز یادش به داستاننویسان نامدار اصفهان میافتد. و میگوید در چهارباغ باید با داستاننویس اصفهانی، علی خدایی، قدم زد.
فقط خدایی نیست. این آبادانی وقتی در اصفهان درختان و گلها را در جایجای شهر میبیند و وقتی آواز پرندگان چون آهنگی دلنواز به دلش مینشیند، یاد نویسندۀ فرانسوی، آندره مالرو میافتد؛ رماننویسی که رُستنیهای نصف جهان سرمتش و بهگفتۀ عبداللّهی در گوشهای از خاطراتش چنین به آنها اشاره میکند: «گل ابریشم سرخ و گلهای کاغذی افشان و سه گل ارغوانی بر یک درخت انار در حیاطی [...].»
بعد به یادمان میآورد که مالرو، مالرویی که تمام دنیا را زیرپا گذاشته بود، حساب سه شهر اصفهان و ونیز و فلورانس را از همۀ دنیا جدا میکرد، چون هیچ شهر دیگری به پای زیبایی و شکوه و شیدایی این سه نمیرسد. گشتوگذار در اصفهان، نویسندگان یا کتابهای ادبی بسیار دیگری را به خاطرش میرود. «صادقممقلی؛ شرلوک هلمس ایران یا داروغۀ اصفهان» اثر کاظم مستعانالسلطان و «ده قزلباش» اثر حسین مسرور سخنیار اصفهانی از آن جملهاند.
آدمهایی دیدم که دیگر زنده نیستند
عبداللّهی با قدمزدن و گشتن در اصفهان بهجز ادبیات، تاریخ را هم پوینده و جاندار در برابر دیدگانش میبیند. وقتی در عمارت چهلستون است، ظلالسطان، شازده قجری و حاکم اصفهان را میبیند که چطور دستبهکمر دستور میدهد تا آدمهایش نقاشیهای این بنای باشکوه را و گچبریهای ظریفش را با هرچه که به دستشان میآید، تخریب کنند.
بعد در غیاب این شازده قجری پا به اندرونی معروفش میگذارد! همان جا که حالا موزۀ هنرهای تزئینی و معاصر شهرمان شده است و تاریخ خودش را دارد، همان جا که قرنهای درازی به رکیبخانه شهره بود. در اندورنی، عبداللّهی ویلفرد اسپاروی اهل انگلستان، معلم سرخانۀ بچههای ظلالسطان را میبیند. او در دل این موزه، همان لحظهای از تاریخ اصفهان را به چشم میبیند که اسپاروی با خانوادۀ ظلالسطان بهصورت گروهی نمایشنامۀ «توفان» شکسپیر را اجرا میکنند، گویی که خیلی از این نمایش نمیگذرد و دیوارهای عمارت هنوز آن را به یاد دارند. بعد فرزندان حاکم اصفهان یا نوههای ناصرالدینشاه دور هم با معلمشان داستانی از ادگار آلن پو میخوانند.
و همۀ اینها را عبداللّهی میبیند! درگذشتگان بسیاری در یادش جان میگیرند. حتی ناصرخسرو و شاردن و گوبینو و دهها نفر دیگر را میبیند که هنوز ردشان در اصفهان پیدا میشود؛ همانطور که در دل هر بنای تاریخی و کوچه و خیابان و منظرۀ شهر آیندۀ این دیار را هم به تماشا مینشیند.
او این آینده را در عکسها میبیند، مثلاً جایی که از دانشجویان دانشکدۀ هنر اصفهان مینویسد: «برو به عمارت پُرنقش و نگار و به سقف نگاه کن و به یاد بیاور که تصویری از تو در تعداد زیادی از این عکسهای دانشجویان احتمالاً دانشکدۀ معماری حالیه که در غیبت شازده در عمارت توحیدخانه مستقر هستند خواهد بود. آنها تو را به یاد نمیآورند، تو هم آنها را فراموش خواهی کرد اما در این عکسهای دیجیتال باقی خواهی ماند.»
بعد در جایی دیگر دوباره از عکاسی مردم اصفهان و مسافرانش و از عکسهایی که عمرشان بیشتر از آدمهاست برایمان تعریف میکند؛ همان عکسهایی که وقتی عبداللّهی به آنها خیره میشود، احساساتش را دربارهشان اینگونه نشان میدهد: «آدمهایی دیدم که دیگر زنده نیستند. و غم ملایم خودخواستهای در من مِهِ متراکم میشود.»
مرجع:
عبداللّهی، اصغر (۱۴۰۰)، «در کلمات هم میشود سفر کرد»، تهران: چشمه.
انتهای پیام